قصه کوکانه

قصه گنجشک کوچولو

گنجشک کوچولو شب ها وقت خواب صداهای عجیب و غریبی میشنید ومی ترسید یک شب مادرش فهمید و گفت: من که اینجا هستم چرا میترسی؟ گفت این صدای عجیب و غریب من را میترساند.مادر گنجشک کوچولو خندید و گفت:این صدای خفّاش پیر مهربان است. فردا که باصدای قوقولی قوقو خروس از خواب بیدار شد پیش او رفت و پرسید خونه خفاش پیر مهربان کجاست:شاخ گلی چید و به سمت خفّاش پیر رفت…

ادامه مطلب »