عقل از کودکی فعال است
عقل از کودکی فعال است انسان موجودی دارای گرایش های مختلف است، و حرکت او به سوی تحقق گرایش های اوست ، او مجبور به انتخاب است و برای انتخاب، ابزاری به نام عقل در اختیار دارد که میل به انتخاب برتر است.
با خرید حداقل 3 میلیون تومان از مزایای خرید با قیمت عمده بهره مند شوید.
و این عقل از کودکی فعال است. برخی میگویند کودک در هفت سال اول، بیشتر کودک در هفت سال اول، بیشتر حیات حیوانی دارد و غریزی حرکت میکند!
آیا معنایش ایت است که این کودک، هنوز انسان نیست و هویت حیوانی دارد و بعدا هویت انسانی پیدا می کند؟! نه، ایت طور نیست، انسان از همان اول ، انسان است. برخی می گویند: بچه هنوز عقل ندارد!
در حالی که عقل یا میل به انتخاب برتر در بچه هم هست. و یکی از کار هایی که در خانواده باید انجام دهیم این است که از همان اول باید برای رشد عقل بچه بازی ها و تمرین هایی داشته باشیم.
مثلا یکی از امیالی که به عنوان یک میل طبیعی فعال، در وجود انسان قرار داده شده، میل به رفع نیاز های اولیه یا میل به راحتی، است. دیگری هم میل به کنجکاوی است. اولین میلی که انسان تجربه می کند ، میل به راحتی است و دومین میل هم کنجکاوی است،
کنجکاوی یعنی انسان میخواهد بداند و ببیند.
همین که بچه، شیر خورد و سیر شد، شروع میکند به این طرف و آن طرف نگاه میکند؛ و این به خاطر میل به کنجکاوی است.
چگونه خلاقیت را در کودکان افزایش دهیم؟
چگونه خلاقیت را در کودکان افزایش دهیم؟ بسیار خوانده ایم و شنیده ایم که دوران کودکی ، پایه ی زندگی آینده ی انسان است
و هر آنچه در کودکی و در حوزه های اخلاق ، باور های دینی و مسائل علمی به او بیاموزند، در بقیه ی دوران زندگی با او همراه خواهد بود. وقتی کودکان آنقدر رشد کرده اند که توانایی ایستادن و راه رفتن را دارند و میتوانند خود را به نزدیکترین صندلی برسانند و با استفاده از آن روی پا بایستند،نیازی به والدین ندارند، ولی وقتی آمادگی خط کشیدن را پیدا میکنند، باید یک بزگسال در کنارشان باشد تا مداد و کاغذ در اختیارشان قرار دهد. خط کشیدن ، شروع مرحله نوشتن و خواندن است.
غیر از اولین قدم هایی که کودک برای را رفتن بر می دارد، هیچ مرحله ای از رشد او مهم تر از اولین خطوطی نیست که روی کاغذ میکشد. این علامت ها و خطوط نامنظم نقطه ی شروع یک عمر نوشتن و طراحی است. اگر بگذاریم بچه ها با معیار های کاملا مشخص و آزادی کامل با مواد اولیه ی هنری کار کنند، از ذهنی فعال برخوردار خواهند شد که می تواند مشکلاتشان را حل کند. خط خطی های اولیه بچه ها بی معنی نیستند. بلکه مستقیما به رشد توانایی خواندن و نوشتن آن ها منجر شود. والدین، باید به اهمیت خط خطی کردن پی ببرند.
تنها در صورتی که این افراد به این فعالیت به عنوان یک کار با ارزش بنگرند، می توان شرایط بسیار خوبی را ایجاد کرد تا منجر به یادگیری شود.معنا و اهمیت هر مرحله از خط خطی کردن باید بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد. این نکته مسلم است که بچه ها نیاز دارند هنر خاص خود را خلق کنند
و کامل کردن کارهای هنری ساخت بزرگسالان برای آن ها هیچ جذابیتی ندارد، اگر آن را ندارند، از این که نیاز هاشان را سرکوب کرده ایم رنج میبرند. خط خطی کردن و تجربیات طراحی آزاد، مهم ترین فعالیت های هنری هستند که کودک به آن ها می پردازد. هنر برای بچه ها حسی از تجربه و هیجان است و با هر تجربه جدید چیز جدیدی می یابند و می آموزند. در خانه خود، و همینطور در قلب خود ،جایی را برای کار هنری فرزندتان اختصاص دهید.
مواد و لوازمی که در معرض دید باشند، تنها چیزی است که فرزند شما را به نقاشی روزانه تشویق میکند. علاوه بر مداد شمعی و مداد رنگی، کار با موادی مانند گل و نقاشی انگشتی که کودک آن ها را مستقیما لمس میکند، اهمیت زیادی دارند و به رش فکر و خلاقیت او کمک میکند. اگر آزادی، کنجکاوی، علاقه و حس ماجراجویی که بچه ها در برخورد با هنر دارند، از بین برود، دیگر به آسانی به دست نمی آید.
کودکانی که از ابتدا هنر را به صورت یک اثر کپی برداری شده می بینند، به ندرت می توانند روحیه خلاقی را که برای آفرینش آثار هنری بدیع و عالی و همچنین تفکری مستقل مورد نیاز است، به دست آورند.
دنیای خیالی، تخیلات کودک شما را وسعت می دهد و سرگرمش می سازد. وقتی شما و فرزندتان نقش حیوانات یا شخصیت های کتاب داستان یا ابر انسان های آینده را بازی میکنید، در واقع در حال تقویت تخیلات خود هستید.
کودکان تیز هوش و خلاق اغلب از همان ابتدا توانائی های تخیلی خود را بروز می دهند، تفکر خلاق نوعی تیزهوشی است، که احتمالا در یک زمینه ی استعدادیخاص بروز میکند، و روش های تفکر خلاق، باید در محیط خانه آموزش داده شود.
پرورش خلاقانه در کودکتان باعث میشود که تفکر خلاق او رشد کند، و در این زمینه بیشتر تشویق کرد. تحقیقات حاکی از آن است که ویژگی های کودکانی که از قدرت خلاقیت بالایی برخوردارند،شامل: اعتماد، استقلال، هیجان، کنجکاوی ، بازیگوشی، شوخ طبعی، علائق هنری، خطر پذیری و بسیاری زمینه های دیگر است.
برای شناخت تفکرات خلاق، ابتدا باید به جایگاه خلاقیت در انسان اشاره شود.
باید بدانیم که هر کدام از ما دو شعور داریم: 1- شعوری که متکی بر عقل و اندیشه است. 2- شعوری که عمدتا متکی بر احساسات و عواطف است.
این دو شعور یا دو شیوه متفاوت و اساسی، بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند و حیات ذهنی مارا میسازند.
اولی شعوری عقلانی و منطقی ، شیوه درک مسائل از طریق تکیه بر آگاهی ، اندیشه و توانایی ذهنی می باشد. دومی شعور احساسی، نوعی سیستم آگاهی دهنده قدرتمندی است که گاهی به نوعی غیر منطقی عمل می کند، و هرقدر احساسات در فرد قوی تر باشد سلطه ی شعور احساسی بر ذهن او هم بیشتر میشود، و به همان میزان ، از کارایی شعور منطقی اش کاسته میشود.
این دو شعور با هماهنگی کامل و در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر عمل میکنند. به طور معمول میان شعور احساسی و شعور منطقی تعادل وجود دارد.
شعور عقلانی جایگاه هوش علمی<iq>و شعور احساسی جایگاه هوش عاطفی، احساسی و هیجانی<eq> میباشد.
خلاقیت ها و استعداد ها و نبوغ فرد ریشه هوش هیجانی دارد. هوش علمی با بهره هوشی ، هوش منطقی، هوش تحصیلی، هوش شناختی، و هوش کتابی هم مترادف است.
هوش یعنی: توانایی و استعداد کافی برای یادگیری و درک امور، هماهنگی و سازش محیط، بهره برداری از تجربیات گذشته و پیدا کردن راه حل منطقی در برخورد با مشکلات.
در حال حاظر روانشناسان سهم این هوش را در کامیابی افراد 20 درصد میدانندکه از طریق وراثت و ژن منتقل میگردد. 80 در صد باقی به عوامل دیگر هوش هیجانی مربوط است. هوش هیجانی ، تعیین کننده کامیابی انسان در زندگی شخصی ، شغلی و اجتماعی است. اصطلاح هوش هیجانی را در سال 1990 پیتز سالووی و جان مایر برای بیان کیفیت درک افراد، همدردی با احساسات و درک رابطه ی هیجانمات افراد با بهیود زندگی به کار بردند که هوش عاطفی، هوش احساسی و هوش اجنماعی نیز به آن اطلاق میکند.
مفهوم هوش هیجانی توسط دانیل گلمن در سال 1995 رواج یافت. هوش هیجانی قابل یادگیری و آموزش است.
این هوش شامل ویژگی هایی مثل: توانایی تهیج و بر انگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه، پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی و صمیمیت و امید داشتن است. مهارت های چهار گانه ی مربوط به هوش هیجانی عبارت اند از: خودآگاهی، مدیریت شخصی، مهارت های اجتماعی و مهارت های ارتباطی. این چهار قابلیت و مهارت به همراه یکدیگر هوش هیجانی را تعریف میکنند،
مهارت های چهارگانه مربوط مربوط ، اساسا در دو گروه اصلی از قابلیت ها طبقه بندی بندی می شوند: قابلیت ها و مهارت های فردی- قابلیت ها و مهارت های اجتماعی. هوش های طبیعی ، کلامی، موسیقیایی، درون فردی ، بین فردی، فضایی ، جنبشی، منطقی- استدلالی، معنوی، هوش های چندگانه ی هوش هیجانی هستند.
کودکان مهارت های مربوط به هوش هیجانی را از والدین خود یاد میگیرند. بدون این الگو و سرمشق، فرزندان از مهمترین و بهترین منبع آموختنی و یادگیری هوش هیجانی محروم خواهند شد، خانواده نخستین مدرسه یادگیری فرزتدان است. بعضی از والدین معلمان بسیار با استعدادی هستند و بعضی دیگر ظالم و بی رحم. صد ها تحقیق نشان میدهد که نحوه ی رفتاری والدین با فرزندان خشک و منضبط یا همراه درک و همدردی ، گرم و صمیمانه یا توام با بی اعتنایی و غیره نتایج عمیق و دیر پایی بر زندگی عاطفی بچه ها باقی میگذارد.
روش هایی که والدین به دادوستد احساسات با یکدسگر میپردازند درس های نیرومندی به فرزندان آنها میدهد،
چند نوع از رایج ترین روش های عاطفی والدین عبارت اند از: 1- نادیده گزفتن احساسات فرزند 2- روش عدم مداخله 3- روش تحقیر آمیز، بی حترامی به احساسات فرزند 4- روشی که والدین به محض بروز ناراحتی فرزندشان، فرصت را غنیمت میشمارند و به صورت یک مربی یا معلمی عاطفی ظاهر میشوند.
آن ها احساسات فرزند خود را جدی میگیرندو سعی میکنند دقیقا بفهمند که چه چیزی باعث ناراحتی او شده است و به او کمک می کنند تا راه های مثبت آرام کردن احساسات خود را بیابد. چگونه خلاقیت را در کودکان افزایش دهیم؟
کشف استعداد و خلاقیت کودک
کشف استعداد و خلاقیت کودک در نظر برخی ها سه عامل انسان را از دوران کودکی تا کهنسالی هدایت میکند تا به سوی گمراهی نرود و مغلوب بدی ها و زیان ها نشود.
این عوامل به او کمک می کنند تا انچه را که به سود و رضایت اوست دست یابد و بتواند نیک بخت و پایدار زندگی کند.
این سه عامل عبارتند از:
عقل،احساس و تجربه
در بسیاری از مواقع، تجربه به یاری او میشتابد. کوشش ها و تمرین هایی که برای رشد و خلاقیت کودکان و نوجوانان انجام میشد، رشد عقلانی و احساسی را هموارتر کرده و او را فردی باتجربه بار می اورد.
خلاقیت چیست؟
خلاقیت ربطی به هوش بالا ندارد، افراد باهوش الزاما خلاق نیستند. افرادی با ضرایب هوشی پایین ممکن است خلاق هم باشند. این امر بستگی به خود شخص دارد. خلاقیت مربوط به طرز فکر است.
بسیار تاسف بار است اگر بخواهیم رشد و توانایی خلاقه ی کودک را که توانایی فکری محدودی نیز دارد، محدود کنیم. با کمک هنر، کودکانی که از نظر عاطفی لطمه دیده اند یا کودکان عادی که شایط سختی را می گذرانند میتوانند با شرایط خود کنار آیند و احساسات خود را بیان کنند.
تجربیات هنری مثبت و پایه ، به عنوان وسیله ای برای وفق دادن خود با زندگی استفاده می شوند.
از کلمه خلاقیت بسیار استفاده میشود و حتی دیده شده است که آن را برای فعالیت هایی که معمولا ارتباطی با هنر ندارد به کار می برند که به جای تقویت فکر خلاق آن را از بین میبرند. مسئله ی خلاقیت یکی از جهات اصلی پژوهش هایی است که به پدیده های هنری مربوط می شوند. روند خلاقیت هنری از دو مرحله پیاپی، که ممکن است کاملا از هم جدا باشند، ترکیب شده است
که عبارت اند از:
قسمت اول، مربوط به کششی است که یک عامل خلاق و ناشناخته به وجود می آورد.
قسمت دوم، مربوط به تجربه و تربیت خاصی است که بیشتر برای حل مشکلات استفاده می شود. در مرحله نخست
وجوه مشابه زیادی با گرایش های بازگشت به گذشته، یعنی برگشت به حالت های فکری کودکی وجود دارد. درلحظه ی خلاقیت، هنرمند به طور موقت از افکار عقلانی دست می کشد و از روان خود طغیان های حیات بدوی را، که در غیر این صورت مخفی میماندند، بیرون می کشد.
این پدیده را بازگشت به عقب در خدمت من می ناتمنند. در مرحله ی دوم وجوه مشابه زیادی با خصوصیات کار یعنی کاربرد، تمرکز و هدایت بار بیانی، دیده میشود.
به موجب چیزی که فروید آن را قابلیت انعطاف واپس زدگی می نامند،هنرمند قادر است آنچه را که ناخوداگاه در اختیارش میگذارد، بی آنکه اجازه دهد ناخودآگاه بر او مسلط شود، به کار گیرد. به طور هم زمان هنر از الهام و مهارت پدید می آید.
بنابر این هنرمند خلاق را با نوعی قابلیت حرکت بین بازگشت به عقب و پیشرفت میتوان شناخت. به عبارت دیگر؛ او آمادگی آن را دارد که به بدوی ترین و در عین حال بالاترین نقطه شخصیت خود دست یابد. افراد مبتکرتر؛ نقاشی های نامرتب، بی نظم و درهم و برهم را بر نقاشی های معمولا ساده و هندسی و منظم ترجیح میدهند؛ دلیل آن این است که اشخاص خلاق تر همیشه در جست و جو چیز های تازه اند. اساس خلاقست بر پایه ی همان روش جست و جوگرانه استوار است.
دو شرط اصلی و اساسی، جز ضروریات خلاقیت است:
1- آمادگی داشتن و پذیرا بودن دریافت تجربه.
2- تجدید سازمان بندی تجربه در عرصه ی اندیشه.
افراد خلاق به اعتماد به نفس نیاز دارند.
نکات کلیدی که مربوط به استقلال و اعتماد به نفس کودکان است عبارت اند از:
_ نگرش والدین نسبت به دلیل و نحوه ی محدودیت هایی که برای فرزندانشان قائل می شوند.
_ والدینی که به بچه ها اعتماد می کنند و اعتماد را به آن ها القا میکنند.
_ والدینی که عشق ، احترام و تایید خود را به وضوح بیان می کنند.
مواد اولیه ی هنری که کودک با آن ها آشناست و به راحتی از آن ها استفاده میکند معمولا بیشتر عامل تفکری بدیع و رفتاری خلاقانه است تا انواع مختلف مواد هنری جدید و گران.